Web Analytics Made Easy - Statcounter

طبیعی است که سینما نقش مهم و موثری در ارتقا فرهنگ در جا انداختن نکات اخلاقی در هر جامعه دارد و بدیهی است که الگو سازی از طریق آثار نمایشی به شدت می تواند در جامعه تاثیرگذار باشد و افراد مختلف نسبت به شخصیت های جذاب و البته رخداد های داستان به تفکر واداشته شده و گاهی حتی دچار تغییرات در نگاه و تفکر می شوند این معجزه سینما است که می تواند مخاطبش را تا این حد محسور سازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش برنا؛ سینما به همان اندازه که می تواند در حوزه های اخلاقی و رفتاری جامعه را به سمت نگاهی اخلاق مدارانه و استاندارد ببرد به همان اندازه نیز می تواند روی رفتار و کردار مخاطبش تاثیری برعکس داشته باشد متاسفانه سینمای بدنه گاهی به دلیل جذب مخاطب با شیوه های غیر هنری به این سمت و سو کشیده می شود که از ممیزی های اخلاق و رفتار فاصله می گیرد و با استفاده از ادبیات کلامی نا مرغوب و یا اکت ها و سکنات خارج از عرف به سمت ابتذالی دور از شأن می رود. در گفت و گو با خانواده سینما این موضوع را بررسی می کنیم.

کامران قدکچیان کارگردان سینما و تلویزیون که در کارنامه هنری اش آثاری چون «جانان»، «جنون»، «پس‌کوچه‌های شمرون»، «دختر شاه پریون» و.... دیده می شود با یک نگاه کلی در پاسخ به این سوال که آثار کمدی تا چه حد به ورطه لودگی می افتند و فیلم مبتذل چه فیلمی محسوب می شود به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: چنین مسئله ای سلیقه ای است درواقع می توان ابتذال را در سلایق مختلف با حد و حدود گره زد. به نظر من کیفیت فیلم های کمدی ما بسیار پایین آمده است و توقع می رود که در این مسئله توجه لازم صورت بگیرد و فیلم ها باید به گونه ای باشد که مردم در عین واحد با لودگی آن فیلم بخندند اما ممکن است این لودگی فقط در فیلم های طنز رخ نشان ندهد چراکه موضوعات مختلفی که ممکن است برخی از آن ها از جامعه بر گرفته باشد روی کار بیایند و موقعیتی را ایجاد کنند که باعث خنده شود اما درحال حاضر باید گفت کمدی های امروزی نوعی ادا درآوردن است و بیشتر به سمت رقص گام بر می دارد.

او در این خصوص که آیا فیلمسازان برای خنداندن مخاطب باید حتما به سمت خط قرمز بروند یا برعکس خط قرمز ها را رد کنند بیان کرد: خارج از ادبیات، ما یک سری مثال ها و گفت و گو های عامیانه داریم که در آن ها کلمات ناپسند و خارج از عرف وجود دارد و زمانی که این مسائل در فیلم ها و سریال ها بازگو و برای مخاطب یادآور می شود سبب خنده می شود به همین دلیل چه در هنگام وجود خط قرمز و چه در نبود خط قرمز شوخی و مثال های مبتذل تا حدودی در فیلم ها وجود دارد اما به لحاظ ادبیات و فرهنگ کشور نباید این مسائل مطرح شود و به نظر من پا بیشتر از حد از گلیم دراز تر شده است.

این کارگردان در پاسخ به این سوال که لودگی به وجود آمده در برخی از فیلم ها و سریال ها بیشتر در فیلمنامه، کارگردانی یا بازیگری اتفاق می افتد یا عوامل دیگری در این کار دست دارد تصریح کرد: امروزه هر بازیگر سبک مخصوص خودش را دارد و اگر در اثری که به خصوصیات او نزدیک نباشد بازی کند مسلما آن فیلم فروش خوبی نخواهد داشت در نتیجه باید به سراغ آثار مبتذل رو بیاورد اما این لودگی تنها ربطی به فیلمنامه نویس، کارگردان یا بازیگر ندارد و همه در این امر دخیل هستند.

کامران قدکچیان کارگردان «بهشت گمشده» در پایان و در این خصوص که آیا لودگی یا مبتذل بودن برخی از فیلم ها و سریال ها آیینه ای از جامعه است یا خواسته کارگردان برای اقبال بیشتر از سوی مخاطب است خاطرنشان کرد: خیر، لودگی و مبتذل بودن آیینه ای از جامعه نیست. مردم جامعه ما به دلیل مشکلات عدیده حتی وقت سر خاراندن هم ندارند چراکه مسائل و مشکلات آنقدر زیاد است که گاهی اوقات با همین فیلم ها و سریال های طنز مبتذل خنده روی لبانشان شکل می گیرد.  اما نکته ای که باید به آن اشاره کنم این است که این فیلم ها و سریال ها باعث می شود ذهن مخاطب به مرور آسیب ببنید و به نظر من باید هر چه زودتر در پی حل این مشکل بر بیاییم.

انتهای پیام//

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: جامعه اخلاق استاندارد ادبیات خانواده سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر برنا بازی مشکلات ذهن تلویزیون جامعه خانواده سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر مشکلات فیلم سینما سریال کمدی طنز جلف کامران قدکچیان لودگی مبتذل فیلم ها و سریال ها خط قرمز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۰۹۷۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاعران در استقبال از غزل رهبری سرودند

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم  و فناوری آنا، شامگاه جمعه ۱۴ اردیبهشت ماه، نشست ادبی «عصا بیفکن (۲)» با حضور جمعی از شاعران ایران، افغانستان و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.

در ابتدای برنامه سید مسعود علوی تبار شاعر عنوان داشت: استقبال در لفظ به معنای روی آوردن و مقابل کلمه استدبار به معنای پشت کردن است؛ و در شعر و ادب به پیشواز شعر اسلاف و سرمشق قرار دادن آنها برای خلق آثار مشابه جدید گفته می‌شود. در دیوان‌های شعر و ادب پارسی به مشابهت ها، اقتباس ها، و استقبال‌های بسیاری برخورد می‌کنیم به گونه‌ای که بخش قابل توجهی از اشعار ادب پارسی را همین استقبالها و اقتباس‌ها و مشابهت‌ها تشکیل می‌دهند. از جمله فواید استقبال یکی همین آفرینش آثار متعدد، شکوفایی و پیدایش، و گسترش دامنه‌ مضامین مورد استقبال واقع شده است. همانند اختراعاتی که با ارائه ایده اولیه راه را برای دست آورد‌های عظیم و شگرف بعدی مهیا کردند.

علوی تبار افزود: در دو برنامه‌ای که گروه بین المللی هندیران ظرف یک هفته اخیر با عنوان «عصا بیفکن» در استقبال از غزل مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) برگزار کرد استقبال‌های متعدد صورت گرفته هم از لحاظ محتوایی و معنایی، و هم از لحاظ شکلی و صوری بودند. یعنی شاعران هم مضامین غزل سرمشق را از دیدگاه خود بازتاب دادند و هم اکثراً در همان وزن و قافیه و ردیف اشعار خود را ارائه دادند.

وی در خاتمه بیان داشت: به خاطر تعدد آثار و استقبال خوب شاعران در استقبال از غزل مذکور إن شاء الله منتخبی از آثار ارائه شده در قالب کتابی به زودی انتشار خواهد یافت..

این نشست با حضور شاعران، چون علیرضا قزوه، محمد علی یوسفی، سید مسعود علوی تبار، سید سلمان عابدی، رسول شریفی، مسعود ربانی، مهدی باقرخان، سید حکیم بینش، میثم یوسفی سرخنی.

نغمه مستشار نظامی، سارا جلوداریان، سمانه رحیمی، مهسا ایمانی، خدیجه دیلمی، سارا عبدالهی فر، راضیه مظفری، فاطمه سادات طباطبایی، فائزه امجدیان، فاطمه سادات پاد، سید نرگس هاشم ورزی، سید کبری حسینی بلخی، زهره یوسفی، لیلی حضرتی، صامره حبیبی، و صبا فیروزی برگزار شد...
در این برنامه شاعران حوزه ایران فرهنگی جدیدترین آثار خود را در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ارائه دادند که برخی از این سروده‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

نغمه مستشار نظامی:

دل ذره و اوست جاودان چشمه‌ی نور
او لطف سلیمان و مرا تحفه‌ی مور
هر بیت که می‌رود به استقبالش
سرمستی واژه هاست زآن شعر و شعور

در لفظ و بدیع و حسن مضمون به کمال
دریای معانی است و دل ظرف سفال
نزد غزلش مشق ارادت کردیم
کو قطره که زان بحر کند استقبال

آن عرش‌سخن کجا و این خام‌خیال
جان می‌کند از کلام او استقبال
در عالم عاشقی نبوده ست و مباد
سرمایه‌ی خوشه چین به جز رزق حلال
...
سید مسعود علوی تبار

مرو به سمت شیاطین و از خدا مگریز
برآر دستی و از خلوت دعا مگریز
خلیل باش و چو نمرود عبد غیر مباش
بزن به آتش تقدیر و از قضا مگریز
شبیه حضرت ایوب باش در سختی
بنوش جام بلا و ز ابتلا مگریز
دلا! تو در عرصات شکوه ذوالقرنین
ز چاه بابلیان سوی ناکجا مگریز
سخن بران ز حقیقت در این غبار سکوت
چو نای معجز داود از صدا مگریز
هر آنچه آمده مهراست از خزانه دل
مخواه یار دگر از کنار ما مگریز
بساز با تب و بیماری و جنون، هیهات!
دمی به جانب ویرانه شفا مگربز
...
سید سلمان عابدی (هندوستان)

جهان برهنه اگر هست از قبا مگریز
حذر ز دام هوس کن تو از حیا مگریز
نگار نزد تو باشد مباش سرگردان
تو می‌رسی به وصالش به هر کجا مگریز
سبو سبو می‌ناب و سبو سبو دل خون
بساز با غم دهر و ز ماجرا مگریز
قدم قدم ز تو دورم قدم قدم نزدیک
قدم به راه گذار و ز نقش پا مگریز
وصال دوست بدون از دو شرط ممکن نیست
بنای عشق گذار و ز ابتلا مگریز
سرشت پاک حسینی برو به دست آور
ز تیغ مرگ نترس و ز کربلا مگریز
خصال آتش و رعد و سحاب پیدا کن
به مرگ طعنه بزن از سر و صدا مگریز
نشان معجزه جز اعتقاد و ایمان نیست
«عصا بیفکن و از بیم اژد‌ها مگریز»
دلا! تبار من از هند سعد سلمان است
مرا بخوان و ز سلمان بینوا مگریز
...
سارا جلوداریان

شب است، از نفحات خوش دعا مگریز!
از استجابت شیرین ربنا مگریز!
تو بی‌غباری و آئینه‌خانه است دلت
از این سراچه‌ی معصوم و باصفا مگریز!
قسم به وعده‌ی صادق که صبح نزدیک است
بریز باده‌ی والفجر، ساقیا مگریز!
بزن به تارک صهیون و زهرچشم بگیر
"عصا بیفکن و از بیم اژد‌ها مگریز"
رجز بخوان و بگو انتقام می‌گیریم
تو سروقامتی، از موریانه‌ها مگریز!
به سامری بچشان ضرب شست نابت را
از این خرافه‌پرستان نخ‌نما مگریز!
بگیر سخت در آغوش، قدس خونین را
از این عقیق گرانسنگ پرب‌ها مگریز!
غریبگی مکن‌ای عشق با غم غزه
از این ردیف، از این شعر آشنا مگریز!
تهمتنانه به میدان بیا و رستم‌وار
میان معرکه بنشین، به انزوا مگریز!
خلاصه اینکه در این رزمگاه طوفان‌خیز
بمان ... به‌خاطر خشنودی خدا مگریز!
...
مهدی باقرخان (هندوستان)

ز راهِ عشقِ پر از سختی و بلا مگریز
ز ابتدا مهراس و ز انتها مگریز
به حق، اجابت او وعده دروغین نیست
ز حرف‌های دعا عرض مدعا مگریز
وصال اوست شفای دل پر از تب عشق
بنوش جام شهادت وَ از دوا مگریز
دوباره نغمه «هل من» ز کربلا آمد
دوباره بانگ حسین ست ازین صدا مگریز
پیام حر منشان، عشق و مهر و عاطفه است
بیا به سوی جوانمردی و صفا، مگریز
تو همرکاب ره فخر موسی ِ عشقی
مسیر ِ نیل و فرات است از عصا مگریز
غروب ِخاک ِ مقدس شو و دوباره برآ
تو خواستار بقا هستی از فنا مگریز
...
سمانه رحیمی

سپیده سر زده و از سحر گریزی نیست
مسیر حادثه را از خطر گریزی نیست
شرر شوید که در شعله گاهِ وادی عشق
وجود دلشده را از شرر گریزی نیست
به تشنگان بیابان شروع باران را
خبر دهید که از این خبر گریزی نیست
دوباره شاخه‌ی زیتون گرفته رنگ بهار
درخت معجزه را از ثمر گریزی نیست
جهان به چشم خودش دید مرد میدان را
پیام فتح رسید از ظفر گریزی نیست
گرفته طعم عسل چشمه سار باغ غزل
که از تلاقی شعر و شکر گریزی نیست
رسیدمژده که صبح ظهور نزدیک است
و ان یکاد بخوان از نظر گریزی نیست
...
لیلی حضرتی

عصا بیفکن و از بیم اژد‌ها مگریز
هوای عشق عجیب است از این هوا مگریز
سخن ز غیرت و عزم است سخن ز دام بلا
اگر به عشق سپردی از این بلا مگریز
میان اهل نظر بزم شور و نور بپاست
از این سرای سپیده به انزوا مگریز
خیال آینه‌ها روشن از حضور شماست
همیشه عشق بمان و ز چشم ما مگریز
...
میثم یوسفی سُرخَنی

تا پای جان کنار تو ما ایستاده ایم
مثل شما برای خدا ایستاده ایم
ما دل نهاده ایم به فرمان شهریار
بی هیچ شکّ و پرسش و یا... ایستاده ایم
این بندگی هماره در آیین و دین ماست
ما پای این کیان و نیا ایستاده ایم.
چون زال در تحقق فرمان شهریار
گاهی به رزم و گه به دعا ایستاده ایم
گودرزوار گوش به فرمان نشسته ایم
ما رستمیم با تو شها ایستاده ایم
لشکر بران به قدس و ببین ما چگونه باز،
چون کاوه با درفش و لوا ایستاده ایم
تا انتهای قصه ضحاکِ اژدها،
چون قارن و قباد هلا ایستاده ایم
ما در مصاف لشکر فرعون، با توایم
در سایه سار عصر عصا ایستاده ایم
آسوده خاطریم که فردا پر اقتدار
در روشنِ صف شهدا ایستاده ایم
...
صامره حبیبی

از خودت می‌گریزی از خدا مگریز‌
می‌گریزی به ناکجا مگریز
از سلاح بکا نشو غافل
از در توبه از دعا مگریز
می‌گشاید دوباره در‌ها را
از زد و بند تنگنا مگریز
فتنه چندین و چند رو دارد
ساده از خیر ماجرا مگریز
خیر دنیا و آخرت خواهی
به رهی غیر کربلا مگریز
تربتش از بهشت آمده است‌ای که بیماری از شفا مگریز
تا خدا هست کدخدا هیچ است
راحت از یار آشنا مگریز
...
فاطمه سادات پاد موسوی

ما وهراس؟! در دل شیران که ترس نیست
در چشم پر ابهت سلطان که ترس نیست
ما غرشیم، غرش ما مرگ گرگ هاست!
بشنو! در این صدای خروشان که ترس نیست
شمشیر ما به گردن دشمن نهیب زد
با تیغ با صلابت و برّان که ترس نیست
فتح الفتوح خیبر و بدر است کار ما
با فاتحان لشکر ایمان که ترس نیست
ترسیده، دشمن است که از ما گریخته
در جسم و جان فاتح میدان که ترس نیست!
ما صف به صف کنار فلسطین و غزه ایم
در اتحاد ملت قرآن که ترس نیست
صهیون هراسناک شکوه صفوف ماست!
تا دشمن است زرد و هراسان که ترس نیست
حیدر امیر ماست شجاعت نشان ماست
بنگر! در این تبار درخشان که ترس نیست
...
رسول شریفی

دلا! بهانه میاور ز ابتلا مگریز
میان معرکه از خنجر بلا مگریز
مسیر روشن حق، راه حاج قاسم هاست
بایست پشت ولایت ز مدعا مگریز
تو آن عقاب بلند آشیان نستوهی
ز قارقار کلاغان بد صدا مگریز
نسیم عشق چه خوش می‌وزد، کناره مگیر
بهوش باش! از این عاشقانه‌ها مگریز
قلندران ره عشق پاکبازانند
به پاکبازی یاران با صفا مگریز
به زیر پرچم شیطان مرو به هیچ سبب
خداست صاحب این مُلک، از خدا مگریز
شهید عشق نمی‌ترسد از مصائب راه
شهادت است شفایت، تو از شفا مگریز
تمام روز جهان، روز‌های عاشوراست
و کربلاست مکان ها، ز کربلا مگریز
به پایمردی یاران همقدم در نیل
ز موج‌های خروشان بی هوا مگریز
بپوش جوشن بی پشت و استقامت کن
در این نبرد نفس گیر از دعا مگریز
به راه حق ز خداوند استعانت خواه
به موج خیز بلا وقت ابتلا مگریز
...
سید حکیم بینش (افغانستان)

ببند دیو سیاه و سپید را مگریز
تو نیز رستم گُردی از اژد‌ها مگریز
صدای خالی طبل است آنچه می‌شنوی
از آن غبار و هیاهو از آن صدا مگریز
ببین به غزّۀ غمگین شکوفه‌ها پرپر
هلا تو حافظ جان شکوفه‌ها مگریز
تو ایستاده‌ترینی نمی‌گریزی که
بگو چو باد به خصم گریزپا مگریز
بزرگ ساحرکان! آی! موسِی اندازد
برای وعدۀ صادق اگر عصا مگریز
نه حرف موشک و پهباد‌های ما این است!:
به «غدۀ سرطانی» بگو کجا؟ مگریز
فقط دو سیلیِ محکم نواختیم تو را
هنوزمانده که تنبیه ما بیا مگریز
غلط از آب برامد محاسبات شما
دگر نکن دودوتا چارتا فقط بگریز
...
زهره یوسفی

اگرچه خسته‌ی راه و اگرچه زخمی درد
اگر چه در تب و تابی در انتهای نبرد
از اضطراب صدا‌های بی هوا مگریز
در این مسیر پر از التهاب جبهه‌ی سرد
گرفته سطح زمین را هوای طوفانی
صدای نبض زمان گوش خانه را کر کرد
صبور باش و مقاوم به هر کجا مگریز
جهان، وجود خدا را دوباره باور کرد
برای موج خروشان کجاست ساحل ها؟
گشایشی که شود مرهمی به مشکل‌ها
تو خاک پاک وطن را مکن رها، مگریز
به پاس خون شهیدان رسیده حاصل‌ها
پر از تلاطم شب‌های پر هیاهو شد
جهان برای نفس‌های تازه بی تاب است
برای درد ستمدیده شو دوا، مگریز
زمین بدون عنایت به خلق، مرداب است
به یمن مکتب قاسم، به رسم وعده‌ی صدق
کنار امر ولایت به زیر پرچم نور
بزن به دامن دریا و از بلا مگریز
که چشم دشمن از این عاشقانه گردد کور
...
سیده کبری حسینی بلخی

بیا به مأمن ایمان به هر کجا مگریز
به غیر دامن امنیت خدا مگریز
همیشه منتظر برف و باد باران باش
بزرگ باش، تو‌ای کوه و از صدا مگریز
به مثل پنجره‌ای رو به روشنی وا باش
تو نسل آیینه‌ای یکدم از صفا مگریز
به وقت باد مخالف بکوب پا به زمین
درخت باش، نه، چون برگ در هوا مگریز
به هر کجا که روی با خودت هم‌آغوشی
عزیز همسفر از ترس. ردِّ پا مگریز
همیشه فتنۀ بیگانه در کمینت هست
به کام خصم خود از جور آشنا مگریز
وطن که مادر مهر است، می‌زند فریاد
بغل به زخم گشوده است، حالیا مگریز
همیشه روی زمین قتلگه و عاشوراست
ز کربلای خود‌ای یار مرتضی مگریز
پیام رهبر مان را به گوش جان بشنو:
"هلا ز معرکه محنت و بلا مگریز"
...
مسعود ربانی

بعشق روی تو من از بلا نترسیدم
چو برگ کاه! من از باد‌ها نترسیدم
امید من بتو بسته است ذوالفقار علی
عصا فکندی و از اژد‌ها نترسیدم
حریف دشمن ما بود حاج قاسم تو!
همو که گفت بجز از خدا نترسیدم
تو موج غیرت و عزمی و وعده صادق
ز بحر ظلمت و از ادعا نترسیدم!
تو، چون درخت تنومند آرزو‌هایی
که از شکستن آن ساقه‌ها نترسیدم
نه نوشخند منافق نه نیشخند عدو!
ز زهر خنده من از ابتدا نترسیدم
چو تیر سمت هدف با اشارتی از تو
به سر دویدم و از انتها نترسیدم
...
سیده نرگس هاشم ورزی

از باد و برف و بوران، هرگز نمی‌گریزیم
از زمهریر و طوفان، هرگز نمی‌گریزیم
ما دل‌شگستگانیم، کشتی‌شکستگان نه
با ناخدای دوران، هرگز نمی‌گریزیم
در حیطه‌ی بلاییم، هر روز کربلاییم
از سختی بیابان، هرگز نمی‌گریزیم
پیر مرادمان گفت: "هیهات منّا الذله"
ما امت مریدان، هرگز نمی‌گریزیم.
چون صخره می‌گذاریم سر را به دامن تو‌ای کوهسار ایران! هرگز نمی‌گریزم
از نیل تا فراتیم، قد قامت صلاتیم
ما ملّت مسلمان، هرگز نمی‌گریزیم
از اخم و خنده‌ی غیر، خالی‌ست قلب عاشق.
ما بندگان یزدان هرگز نمی‌گریزم
ما پرچم قیامیم، شمشیر بی‌نیامیم
ما از گزیر ایمان، هرگز نمی‌گریزیم
...
راضیه مظفری

دلم! به کشتی آرامش خدا بگریز
بگیر دست دعا را... به ناخدا بگریز
قسم به سوره‌ی یوسف که مکر در پیش است
فرار راه گزیر است! از خطا بگریز!
مباد ساحرکانی تو را بترسانند
بایست و به خداوند اژد‌ها بگریز
اگر که خسته شدی، یاعلی بگو برخیز!
سقوط را نپذیر و به قله‌ها بگریز
اگر که روز، هیاهوست؛ نیمه شب‌ها هست!
وضوی اشک بگیر و به انزوا بگریز
بیا بیا دل من! خسته‌ی شکسته‌ی من!
از این هوای یزیدی به کربلا بگریز.

فائزه امجدیان

هلا‌ای دانه‌ها! از خوابگاه خاک برخیزید
زمستان می‌رود،‌ای خوشه‌های تاک! برخیزید
شما‌ای چشمه‌ها! جاری شوید اینک بهار آمد
شما‌ای کوه‌های خفته در کولاک! برخیزید
صدایی آشنا می‌آید از آن‌سوی کوهستان
چه می‌گوید صدا پژواک در پژواک؟ برخیزید
صدا از کوه جاری می‌شود، تا شهر می‌آید
صدا می‌گوید: آی‌ای مردم بی‌باک برخیزید
صدا در برگ برگ دفتر تاریخ می‌پیچد
صدا می‌خوانَد:‌ای اسطوره‌ها از خاک برخیزید
فریدونی جلودار است، بردارید پرچم را
الا‌ای کاوه‌ها! در جنگ با ضحاک برخیزید
به رقص آیید‌ای شمشیر‌ها در بزم این میدان
برای انتقام سینه‌های چاک، برخیزید
کمانداران! هم اینک تیر را در چله بگذارید
سواران! با هزاران مرکب چالاک برخیزید
صدا ما را مهیا کرده اما، این صدای کیست؟
جواب آهسته می‌آید: و ما ادراک؟! برخیزید!
صدای قُبة‌الصخره‌ست‌ای امواج بشتابید
صدای مسجدالاقصی‌ست،‌ای افلاک برخیزید

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • علی ژکان یک نمایش کمدی به صحنه می‌برد
  • شاعران در استقبال از غزل رهبری سرودند
  • تداوم نزول برکات آسمانی تا ساعات آینده
  • تلویزیون درام ورزشی می‌سازد/ چرا آثار کمدی کمتر به آنتن می‌رسد؟
  • کیفیت رشته‌های پیراپزشکی ضامن سلامتی جامعه است
  • بازگویی مشکلات و دغدغه‌های روز جامعه اولویتم در اجرای نمایش است
  • وقتی سرگرمی، قربانی بزرگ شعار دادن می‌شود /چرا «نون خ» در فصل پنجم مورد استقبال قرار نگرفت؟
  • یک سوم افراد جامعه ابتلا به مشکلات بی‌اختیاری ادرار را تجربه می‌کنند
  • دست پر تلویزیون برای بهار و تابستان پیش رو / سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟